دل تنگم حواس انگشتامُ پرت میکنم، شمارتو نگیرن گروه شعرامو باز نمیکنم که طاقتم تموم نشه یهو برات بفرستم : ( نیست مرا، جز تو دوا ای تو دوای دلِ من.! ♥️ ) من آدم کاملی نیستم هیچی زندگیم دست خودم نیست پس همین دور میمونم که هی بودن و هی نبودنم سکوت تنهاییتو نشکنه! دلخوشیم به عددای ساعته که اکثر موقعه ها رنده اونوقت یه دختر دبیرستانی میشم و فک میکنم داری بهم فکر میکنی و دلمو خوش میکنم به این بودنات تو نبودنام

اینک داریم به دوازده شب نزدیک میشیم و من دارم تولد میشم،. حالمو بد میکنه از نظر من تولدمه، اما بقیه اصرار دارن که فرداست من 24 سالم میشه حالم اصن از این بیست و چار سال خوب نیست هر لحظش هر روزش هر خاطرش یه غمی داره توش حس میکنم پیر شدمو دیگ هیچ امیدی نیس واسه بهتر شدن اوضاع بهم حس خوب بدین

اعتراف میکنم که چند ساله، فروردین سر میکنم تا به سیزده برسم اینکه یه روزی از تقویم به نام توعه " فقط تو " خیلی دلچسبه من هنوزم امید دارم که یه روز بتونم بهترین تولد دنیا رو برات بگیرم تولدت مبارک عزیز ترینم ♥️ چه آتشی که بر آنم بدون بیم گناه تو را بغل کنم و لااله الا الله . #غلامرضا_طریقی

سال نوتون جدید ما تو دوری کرونایی هستیم نه دری به رومون بازه، نه دستی دستمونو میفشاره نه چشمی به روم لبخند میزنه نه آغوشی برامون بازه تنها بودیم تا یه مناسبتی بشه جمع شیم ددر همین خاله دایی با چار نسل و اعتقاد و باور فاصله که اونم ممنوع شد حالا منم لیلی و سال نو این درو دیوارای سبز خونه منم و دل گرفته منم تنهایی همیشگی یه وقتایی مومن درونم می‌بردم حرم،. حالا درحرمم بستس تو حصار مرگ تنهام

درسته که هیچ کاری به کارم نداره اما خوب شناختتم میدونی هیچ درمونی برام مثه تنهایی نیست چنده سال از وقتی فهمید نمیتونه باعث آرامشم بشه تو اوج بدبختی و ناراحتی و گریه و تنهام میزاره بدون هیچ حرفی! من که دیگه ازش توقعی ندارم و از تنها گزاشتناش ناراحت نمیشم تازه اکثر اوقات از اینکه نیست جلو چشمم تا بیشتر حرص بخورم هم خوشحالم اما تمام مدت این تنهایی به این فکر میکنم که اگه تو بودی چیکار میکردی؟!ولم میکردی تا آروم شم ‌؟! نمیدونم دوست دارم به همه دخترای دنیا

بعضی وقتا به تو فکر کردن رو به خودم جایزه میدم مثلا بعد چند رو وز شلوغ و ذرب و داغون بعد از اینکه مثل همیشه تلاش هام برای یه مادر نمونه و کد بانو بوودن نتیجه نداد بعد این چند دوره سخت شدید شدن حساسیت پوستی یه نصف شبی ' رفتی و ندیدی که بی تو، چگونه پر شکسته' خونان، میشینم کلمه کلمه وبتو مرورمیکنم